اگر کسی زمین خورد، قبل از اینکه ازش توضیح بخواییم که چرا پریده، چرا حواسش نبوده، چرا نگاه نکرده، چرا و چراهای دیگه، ازش بپرسیم الان حالت چطوره؟ متاسفانه روح توبیخ و ملامت کردن در اکثرمردم فرمانروایی می‌کنه

+ نوشته شده در  ساعت   توسط جواد رحيمي  | 

خوشبین ها توهم دارند

بدبین ها افسرده میشوند

باید متعادل باشید و بتوانید هرچیزی را آنطور که هست ببینید

+ نوشته شده در  ساعت   توسط جواد رحيمي  | 

- بلوغ یعنی آنکه تلاش برای تغییر دیگران را متوقف ساخته و بر خویش متمرکز شوید.

- بلوغ یعنی دیگران را همانگونه که هستند بپذیرید.

- بلوغ یعنی به این درک برسید که هر کسی از دیدگاه خودش درست است.

- بلوغ یعنی قدرت انکه بتوانید رها کنید و بگذرید.

- بلوغ یعنی بجای انتظارات پی در پی از یک رابطه؛ سخاوتمندانه برای آن تلاش کنید و ببخشید و آنرا بسازید.

- بلوغ فهم این واقعیت ست که هر آنچه کرده اید؛ فقط از برای خود و آرامش تان بوده ست.

- بلوغ متوقف کردن مسیری ست که در آن بکوشید که خود را برتر نشان بدهید و به جای ان بر نقاط مثبت دیگران متمرکز بشوید.

- بلوغ یعنی انکه بدنبال تایید دیگران نباشید و خودتان را با کسی مقایسه نکنید.

+ نوشته شده در  ساعت   توسط جواد رحيمي  | 

آدمها بايد يك چيز را درمورد خودشان بدانند!

من كجا خوشبختم؟

و لزوماً، منظور از جا

يك مكان جغرافيايي نيست،

منظور نقطه لذت زندگيست.

كِي ها و با كی ها و چراهايش مهم هست

+ نوشته شده در  ساعت   توسط جواد رحيمي  | 

می گویند هر وقت خواستی پارچه‌ای بخری؛

آنرا در دستت مچاله كن و بعد رهايش كن،

اگر چروك برنداشت، جنس خوبی دارد.

آدم‌ها، نیز همينطورند!!

آدم‌هايی كه بر اثر فشارها،

و مشكلات، اخلاق، و رفتارشان عوض می‌شود،

و «چروك» بر میدارند!!

اينها جنس خوبی ندارند،

و برای رفاقت، معاشرت، مشارکت، ازدواج و اعطای مسئولیت به ایشان،

به هیچ وجه «گزینهٔ مناسبی» نخواهند بود.

+ نوشته شده در  ساعت   توسط جواد رحيمي  | 

در برابر انتقادات

اگر نادرست بود،بی اعتنا باشید

اگر غیر منصفانه بود،عصبانی نشوید

اگر از روی نادانی بود،لبخند بزنید

اگر عادلانه بود،از آن درس بگیرید.

+ نوشته شده در  ساعت   توسط جواد رحيمي  | 

بالاتر از حرمت نون و نمک،

باید حرمت لحظه هایی که باهم بودیم رو نگه داریم و خنده هایی که کنارهم داشتیم

+ نوشته شده در  ساعت   توسط جواد رحيمي  | 

آدمک آخر دنیاست بخند

آدمک مرگ همین جاست بخند

آن خدایی که تو بزرگش خواندی

به خدا مثل تو تنهاست بخند

دست خطی که تو را عاشق کرد

شوخی کاغذی ماست بخند

فکر کن درد تو ارزشمند است

فکر کن گریه چه زیباست بخند

صبح فردا به شبت نیست که نیست

تازه انگار که فرداست بخند

راستی آنچه به یادت دادیم

پر زدن نیست که درجاست بخند

آدمک نغمه آغاز نخوان

به خدا آخر دنیاست بخند

+ نوشته شده در  ساعت   توسط جواد رحيمي  | 

دوستم با بغض تعریف میکرد

*یادمه وقتی پدرم خونه رو سفید کرد، مادرم همیشه مواظب بود که ما روی دیوار چیزی نکشیم.*
یک روز به مادرم گفتم :
ارزش ما بیشتره یا این گچ و سفیدی؟!

اون گفت : مادر جان، ارزش گچ و دیوار از شما بیشتر نیست اما ارزش زحمت و رنج پدرت خیلی بیشتر از اینهاست.

وقتی پدرت چندسال کار کرده، زحمت کشیده تا ما تونستیم، با کم خوردن و کم پوشیدن این خونه رو سفید کنیم،حالا چرا ما کاری کنیم که دوباره پدرت مجبور باشه، چند روز، چند ماه، چند سال دیگه زحمت بیشتر بکشه !

این حرف مادرم از بچگی همیشه تو ذهنم بود و موند، " تا هیچوقت دلیل رنج و زحمت بیشتر واسه پدرمون نباشیم


نمیدونم چی برسر روزگار ما اومده ،که دیگه کمتر کسی پیدا میشه که به پیر شدن پدر خونه هم فکر کنه.

اینروزا، بچه، گوشی موبایل ده میلیونی رو میزنه زمین چهل تیکه میشه، میگن : هیچی نگو بچه تو روحیه ش تاثیر بد میزاره.

اما کمتر کسی میگه : این پدر خونه باید چند روز، چند ماه، چند سال دیگه کار کنه تا بتونه جبران خسارت کنه.

ایکاش کمی بفکر چین و چروکهای پیشونی آدمی بودیم که داره واسه ما پیر میشه.
جوانیش، عمرش، خوشیهاش، همه رو گذاشته واسه ما، که با بودن ما پیری رو از یاد ببره.

اما گاهی وقتا دونسته و ندونسته، تنها، دلیل رنج بیشترش میشیم، و یادمون میره که اونم تا یه حدی توان داره، تا یه جایی بدنش قدرت کار کردن داره.

+ نوشته شده در  ساعت   توسط جواد رحيمي  | 

تبسم را نه می توانیم بخریم،

نه می توانیم قرض کنیم

فقط مى توانیم هدیه بدهیم

میســــپارمت به لبخند ها…

در مسیر باد بمان

تا بوى مهربانیت

تسخیر کند این شهر پر از بیهودگى را…

+ نوشته شده در  ساعت   توسط جواد رحيمي  | 

کائنات وجودی واحد است ،

همه کس وهمه چیز با نخی نامرئی به هم بسته اند .

مبادا آه کسی را در آوری؛

مبادا دیگری را مخصوصا اگر از تو ضعیف تر باشد بیازاری .

فراموش نکن اندوه آدمی در آن سر دنیا ممکن است همه انسانها را اندوهگین کند .

وشادمانی یک تن همه را شاد کند .

+ نوشته شده در  ساعت   توسط جواد رحيمي  | 

اشو می گفت؛

روزی که انسان بتواند به توهین هایی که به او میشود بخندد و لذت ببرد

روزی است که به موفقیت دست یافته و جزئی از ابدیت شده و به دتیای جاودانگی وارد شده است.

+ نوشته شده در  ساعت   توسط جواد رحيمي  | 

بدان وآگاه باش:

سرنوشت دروغی بیش نیست.
انسان خود کتاب زندگی اش را مينويسد.
هیچ چیز بر پیشانی تو ننوشته اند.
پیشانی تو لوحي سپيد است.
خواه بدبختی رسم کنی
خواه خوشبختی رسم کنی

+ نوشته شده در  ساعت   توسط جواد رحيمي  | 

کاری را که انجام می‌دهید

چنان خوب انجام دهید

که هرکس کار شما را دید،

تصمیم بگیرد دوباره برگردد و کار شما را ببیند و به دیگران هم توصیه کند که بیایند و کار  شما را ببینند

+ نوشته شده در  ساعت   توسط جواد رحيمي  | 

وقتی با استاندارد های فقیرانه زندگی میکنید

به هر کسی که در مسیر زندگی شما است آسیب می زنید

از جمله کسانی که دوست تان دارند

+ نوشته شده در  ساعت   توسط جواد رحيمي  |